نت سنتور نفس حبیب محبیان
a66e854d-c34c-4fd9-9819-0dd9c4b592d7_4.jpg
5 از 5 امتیاز

نت سنتور نفس حبیب محبیان

نت سنتور نفس حبیب محبیان نام :

نت سنتور نفس حبیب محبیان

نت سنتور نفس حبیب محبیان نام آهنگساز : حبیب محبیان
نت سنتور نفس حبیب محبیان تنظیم : ترنم عزتی
نت سنتور نفس حبیب محبیان سطح : متوسط
نت سنتور نفس حبیب محبیان ساز :

سنتور

قیمت : 50,000 تومان
5 از 5 امتیاز
این محصول را بخرید و امتیاز دهید
ویدئو آموزشی نوع فایل :

.pdf

سطح : متوسط
نت سنتور نفس حبیب محبیان حجم : 1/6 مگا بایت
نت سنتور نفس حبیب محبیان ساز :

سنتور

نت سنتور نفس حبیب محبیان

فروش توسط :

ترنم عزتی

نام آهنگساز :

حبیب محبیان

تنظیم :

ترنم عزتی

نت موسیقیمشخصات نت
ساز :

سنتور

سطح : متوسط
تعداد صفحات : 4
قیمت نت : 50,000 تومان
حجم نت : 1/6 مگا بایت
نوع فایل نت : .pdf
مشخصات ویدئو

ویدئوی آموزش این نت به زودی ساخته خواهد شد

نت سنتور نفس حبیب محبیان

تنظیم کننده : ترنم عزتی

آهنگساز : حبیب محبیان

نکته : جهت سادگی هرچه بیشتر در اجرا متن آهنگ زیر نت های سنتور نوشته شده است نسخه های دیگر نت نفس حبیب محبیان برای ساز های دیگر را می توانید از طریق لینک های زیر دریافت کنید

نت پیانو نفس حبیب محبیان

نت سنتور نفس حبیب محبیان

نت گیتار نفس حبیب محبیان

نت کیبورد نفس حبیب محبیان

نت ویولن نفس حبیب محبیان

متن آهنگ نفس

نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

به جنون صلابت صخره کوهسار بشکن

تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن

نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن

شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی این سایه دیوسار بشکن


زبرون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی

تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن

به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن

کلمات کلیدی : نت سنتور نفس حبیب محبیان, نت آهنگ نفس حبیب محبیان برای سنتور, خرید نت نفس حبیب محبیان با سنتور, نت موسیقی آهنگ نفس حبیب محبیان , سایت خرید نت های سنتور

متن آهنگ نفس

نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

به جنون صلابت صخره کوهسار بشکن

تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن

نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن

شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی این سایه دیوسار بشکن


زبرون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی

تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن

به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن

نظر
نظر
نظر