نت پیانو نفس حبیب محبیان
8b0710cd-49f0-4747-845d-f91440751f5c_8.jpg
5 از 5 امتیاز

نت پیانو نفس حبیب محبیان

نت پیانو نفس حبیب محبیان نام :

نت پیانو نفس حبیب محبیان

نت پیانو نفس حبیب محبیان نام آهنگساز : حبیب محبیان
نت پیانو نفس حبیب محبیان تنظیم : ترنم عزتی
نت پیانو نفس حبیب محبیان سطح : متوسط
نت پیانو نفس حبیب محبیان ساز :

پیانو

قیمت : 50,000 تومان
5 از 5 امتیاز
این محصول را بخرید و امتیاز دهید
ویدئو آموزشی نوع فایل :

.pdf

سطح : متوسط
نت پیانو نفس حبیب محبیان حجم : 3/3 مگا بایت
نت پیانو نفس حبیب محبیان ساز :

پیانو

نت پیانو نفس حبیب محبیان

فروش توسط :

ترنم عزتی

نام آهنگساز :

حبیب محبیان

تنظیم :

ترنم عزتی

نت موسیقیمشخصات نت
ساز :

پیانو

سطح : متوسط
تعداد صفحات : 8
قیمت نت : 50,000 تومان
حجم نت : 3/3 مگا بایت
نوع فایل نت : .pdf
مشخصات ویدئو

ویدئوی آموزش این نت به زودی ساخته خواهد شد

نت پیانو نفس حبیب محبیان

تنظیم کننده : ترنم عزتی

آهنگساز : حبیب محبیان

نکته : جهت سادگی هرچه بیشتر در اجرا متن آهنگ زیر نت های پیانو نوشته شده است نسخه های دیگر نت نفس حبیب محبیان برای ساز های دیگر را می توانید از طریق لینک های زیر دریافت کنید

نت پیانو نفس حبیب محبیان

نت سنتور نفس حبیب محبیان

نت گیتار نفس حبیب محبیان

نت کیبورد نفس حبیب محبیان

نت ویولن نفس حبیب محبیان

متن آهنگ نفس

نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

به جنون صلابت صخره کوهسار بشکن

تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن

نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن

شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی این سایه دیوسار بشکن


زبرون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی

تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن

به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن

کلمات کلیدی : نت پیانو نفس حبیب محبیان, نت آهنگ نفس حبیب محبیان برای پیانو, خرید نت نفس حبیب محبیان با پیانو, نت موسیقی آهنگ نفس حبیب محبیان , سایت خرید نت های پیانو

متن آهنگ نفس

نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن
چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون

به جنون صلابت صخره کوهسار بشکن

تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه
لب زخم دیده بگشا صف انتظار بشکن

نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن

شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه
تو به آذرخشی این سایه دیوسار بشکن


زبرون کسی نیاید چو به یاری تو اینجا
تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن

سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی

تو خود آفتاب خود باش و طلسم کار بشکن
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن

به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن
نفسم گرفت از این شهر در این حصار بشکن

در این حصار جادوییه روزگار بشکن

نظر
نظر
نظر