در صورت نارضایتی از خرید خود به ما اطلاع بدهید، مبلغ خرید را به شما عودت خواهیم داد این قانون نت دونی است.
در صورت نارضایتی از خرید خود به ما اطلاع بدهید، مبلغ خرید را به شما عودت خواهیم داد این قانون نت دونی است.
نت ویولن از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری
نت ویولن از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری
تنظیم کننده : ترنم عزتی
آهنگساز : علی رضا افتخاری
نکته : جهت سادگی هرچه بیشتر در اجرا متن آهنگ زیر نت های ویولن نوشته شده است نسخه های دیگر نت از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری برای ساز های دیگر را می توانید از طریق لینک های زیر دریافت کنید
نت پیانو از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری
نت سنتور از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری
نت گیتار از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری
نت سه تار از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری
نت کیبورد از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری
نت ویولن از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری
متن آهنگ از من چرا رنجیده ای
ای ماهِ عالم سوزِ من از من چرا رنجیده ای
ای شمعِ شب افروزِ من؛ از من چرا رنجیده ای
یک شب تو را مهمان کنم تا جان و دل قربان کنم
جای تو در چشمان کنم؛ از من چرا رنجیده ای
ای جانِ من، جانانِ من بر من نگر، سلطان من
یک شب بیا مهمانِ من از من چرا رنجیده ای
من عاشق زارِ توام از جان وفادارِ توام
تا زنده ام یار توام از من چرا رنجیده ای
من عاشق دیوانه ام کاندر جهان افسانه ام
تو شمع و من پروانه ام؛ از من چرا رنجیده ای
رنجیده ای رنجیده ای از من گنه چه دیده ای
دائم گنه بخشیده ای جانم چرا رنجیده ای
بنگر ز عشقت چون شدم
سرگشته و مجنون شدم
چون لاله پرخون شدم از من چرا رنجیده ای
گر من بمیرم از غمت؛ خونم فتد بر گردنت
فردا بگیرد دامنت؛ جانم چرا رنجیده ای
کلمات کلیدی : نت ویولن از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری, نت آهنگ از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری برای ویولن, خرید نت از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری با ویولن, نت موسیقی آهنگ از من چرا رنجیده ای علیرضا افتخاری , سایت خرید نت های ویولن
متن آهنگ از من چرا رنجیده ای
ای ماهِ عالم سوزِ من از من چرا رنجیده ای
ای شمعِ شب افروزِ من؛ از من چرا رنجیده ای
یک شب تو را مهمان کنم تا جان و دل قربان کنم
جای تو در چشمان کنم؛ از من چرا رنجیده ای
ای جانِ من، جانانِ من بر من نگر، سلطان من
یک شب بیا مهمانِ من از من چرا رنجیده ای
من عاشق زارِ توام از جان وفادارِ توام
تا زنده ام یار توام از من چرا رنجیده ایمن عاشق دیوانه ام کاندر جهان افسانه ام
تو شمع و من پروانه ام؛ از من چرا رنجیده ای
رنجیده ای رنجیده ای از من گنه چه دیده ای
دائم گنه بخشیده ای جانم چرا رنجیده ای
بنگر ز عشقت چون شدم
سرگشته و مجنون شدم
چون لاله پرخون شدم از من چرا رنجیده ای
گر من بمیرم از غمت؛ خونم فتد بر گردنت
فردا بگیرد دامنت؛ جانم چرا رنجیده ای